Imagine

جئون جونگ‌کوک رئیس باند نزول خوارهای سئول و بوسان بود.
چند ماه پیش که طی درگیریشون با باند رقیب چاقو خورد افرادش پارک جیمین، دکتر جوان رو از بیمارستان دزدیدن تا رئیسشون رو مداوا کنه و تهدیدش کردن که چیزی به پلیس‌ها لو نده.

اما افراد احمق کوک نمی‌دونستن که جیمین همون پسریِ که رئیسشون از دبیرستان عاشقشه و دنبالشه که پیداش کنه و وقتی کوک بهوش اومده بود جیمین و از اونجا برده بودن.

حالا بعد از چند ماه همراه افراد گردن کلفت و تنومدنش به بیمارستانی که جیمین کار می‌کرد اومده بود.

«+لعنت بهتون من که گفتم چیزی به کسی لو نمی‌دم.»

جیمین همونطور که تکیه‌شو به در اتاق استراحت داده بود با عصبانیت گفت و به پسری که چند ماه پیش نجاتش داده بود خیره شد.
کوک آب دهنش و قورت داد و رو به دستیارش جوسونگ کرد و با لحن مضطربی گفت: 

«-من که بهت گفتم ایده ی بدیه اینا رو همراه خودم بیارم، این نره غولا رو بردار ببر بیرون جیمینُ عصبی کردیم.»

درسته.
 جئون جونگ‌کوک هرچقدر هم آدم ترسناک و خشنی باشه در برابر پسر مورد علاقه‌ش کم‌ می‌آورد، مخصوصا حالا که بعد از چند سال دوباره اونو ملاقات کرده.

 

  • sweetie ...
دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۰۳ , ۰۰:۳۳ 𝑹𝒂𝒄𝒉𝒆𝒍 𝒘𝒓𝒊𝒕𝒆𝒔

من میگم چرا انقدر آشنان ! راست میگی🤣😂🤣😂!! 

 

ولی جا واسه ادامه داره😉 

😁😁😁


صد در صد 
..
يكشنبه ۱۶ ارديبهشت ۰۳ , ۱۳:۱۳ 𝑹𝒂𝒄𝒉𝒆𝒍 𝒘𝒓𝒊𝒕𝒆𝒔

چقدر این برام آشناست😂 انگار قبلا دیدمش🥲

اینا همونیه که قبل عید دیدیشون منتشر نشده بودن.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

𝒌𝒐𝒐𝒌𝒎𝒊𝒏

❤ You are me ; I am you ❤

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan